الإمام ناصر محمد اليماني
27 - صفر - 1434 هـ
09 - 01 - 2013 مـ
۲۰ دی ۱۳۹۱ه.ش.
09:36 صــباحاً
[ لمتابعة رابط المشاركة الأصلية للبيـان ]
https://nasser-alyamani.org/showthread.php?p=81537

ــــــــــــــــــــــــ

بيان مهدی منتظر به برادرش عبدالجبار تا از یقین کنندگان و شاکران باشد ..

بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على كافة الأنبياء والمرسلين من أوّلهم إلى خاتمهم جدي محمد رسول الله صلّى الله عليهم وعلى من تبع نهجهم واقتدى بأثرهم إلى يوم الدين، أمّا بعد..
اکنون در میان انصار پیشگام برگزیده؛ بیعت خود را اعلان کرده‌ای عبد الجبار؟ اما آیا از کسانی هستی که بیان حق ذکر یقین کرده‌اند؟ من نمی‌خواهم هیچ ظلمی در حق تو بکنم و برای همین هم خدا را به شهادت می‌گیرم تو هیچ وقت مهدی منتظر بودن برادرت را تکذیب نکردی و به من می‌گویی:" والله که از نظر من تو مستحق آن هستی که مهدی منتظر باشی؛ چون از نظر صبر و تحمل صفاتت نادر است؛ من از تو کریم‌تر ندیده‌ام ای کریم‌ الیمان؛ از تو به مردم جز خیر نمی‌رسد؛ تا به حال هیچ کس را اذیت نکرده و با هیچ کس زد و خورد نداشته‌ای؛ همین طور شاهدم که همه‌ی کسانی که تو را می‌شناسند؛ دوستت دارند چه زن و چه مرد و دائم می‌شنوم که هرجا اسمت می‌آید برایت دعا می‌کنند و آن چه که مرا بسیار دهشت زده می‌کند کثرت دعای مردم برای تو و محبت و آرزوی خیرآنها برای توست. وقتی نامت در برابر کسی می‌آید همگی یک دعا را در حقت کرده و می‌گویند خدا برایت گشایش و فتح مقرر فرماید ناصر محمد و به تو عزت داده و برمنزلتت بیفزاید. محبتی که خدا نسبت به تو در دل تمام کسانی که تو را می‌شناسند انداخته است و دعای بسیار آنها در حق تو عجیب است و لابد خداوند دعای یکی از آنها را مستجاب می‌کند. ولی تو می خواهی من از یقین کنندگان به مهدی بودن شما باشم آیا این برایت کافی نیست که من مثل برخی از اعضای خانواده تو را تکذیب نمی‌کنم؟ البته بسیاری از آنها به تو خوش گمان هستند؛ همان طور که من گمان دارم تو امام مهدی منتظری؛ ولی هنوز به درجه یقین نرسیده‌اند" پس به تو گفتم: عبدالجبار؛ همانا که گمان کسی را از حق بی‌نیاز نمی‌کند؛ ولی این که تو هیچ وقت مهدی منتظر بودن مرا انکار نکرده‌ای برایم کافی است و از تو همین برای من کافی است؛ اما می‌خواستم تو از مکرمین عالم و از انصار پیشگام برگزیده در عصرگفتگو قبل از ظهور" باشی ؛ از انسان‌های خالص و بهترین مخلوقات خدا.
عبدالجبار؛ به خداوندی که خدایی جز او نیست قسم؛ من از بیعت تو در پایگاهمان خبر نداشتم تا این که رئیس محافظان" أبو نوره" گفت:" ای امام امت؛ دیدم که عبدالجبار بیعت خود را در پایگاهت گذاشته است" و بعد آمدم تا بیعتت را ببینم و الآن می‌توانم بگویم تو از کسانی هستی که به مهدی منتظر بودن برادرت ناصر محمد ایمان داری و هم چنان حسن ظن تو به من ادامه دارد،ولی هنوزقلبت به یقین قطعی نرسیده است و می‌توانم بگویم که به خداوند عظیم قسم تا زمانی که از بندگان نعیم اعظم و از قومی که محبوب خداوندند و محب او نشوی؛ درباره این که برادرت ناصر محمد حتماً مهدی منتظر باشد یقین نخواهی داشت. عبدالجبار با این که تو برادر و پسر پدر و مادرم هستی ولی هنوز تا رسیدن به سطح انصار پیشگام برگزیده خیلی فاصله داری پس از آنان برایت خواهم گفت. به خداوند بزرگ قسم که من به چشمم آنها را ندیده‌ام مگر عده‌ی کمی که عکس‌هایشان برایم فرستاده شده است؛ پس به حق خداوند عظیم که استخوان‌های پوسیده و پراکنده را زنده می‌کند و به حق پروردگار آسمان‌ها و زمین و آنچه بین آنهاست وپروردگار عرش عظیم؛ به سخنانم گوش فرا بده.
همانا که در میان انصار مهدی منتظر ناصر محمد یمانی؛ گروهی هستند که محبوب خداوندند و محب او و عظمت محبت خدا به آنها و حب آنها به پروردگارشان به حدی است که -قسم به خداوند
العظيم البارئ الرحيم- به تمام ملکوت خداوند در دنیا و آخرت راضی نمی‌شوند تا این که دریابند حبیب‌شان پروردگار عالمیان در نفس خود راضی است و متحسر و حزین نیست؛ به خداوندی که خدایی جز او نیست قسم عبدالجبار؛ اگر می‌دانستی اصرار آنها برای تحقق رضوان نفس خداوند رحمن چقدر عظیم است چون رضوان خداوند برای آنها غایت است نه وسیله تحقق نعیم بهشت... پس گوش کن چه می‌گویم:

به خداوندی که خدایی جز او نیست قسم اگر پروردگارشان بفرماید که شرط تحقق نعیمی که از نعیم جنت بزرگتر است و رضایت حبیب الرحمن و الرحیم آنها این است که خود را به جهنم بیندازند؛ خواهی دید که با شتاب به سوی جهنم شتافته و با هم مسابقه می‌دهند تا زودتر از دیگران خود را به آتش بیندازند تا نعیمی که بزرگ‌تر از نعیم جنت است محقق گردد! عبدالجبار این فتوا بر تو گران آمده و می‌گویی:" برادر من ناصر محمد؛ چطور؟ من برای تحقق رضوان نفس پروردگارم خودم را به آتش نمی‌افکنم؛ همین که پروردگارم از من راضی باشد برایم کافی است؛ همین برایم بس است" پس برادرت مهدی منتظر در پاسخت می‌گوید:"راست می‌گویی عبدالجبار چون تو از کسانی هستی که رضوان خداوند را به عنوان وسیله‌ای قرار می‌دهند که به بهشت رفته و از آتش خدا نجات یابند. عبدالجبار تو به همین حد بسنده کرده‌ای و هنوز تا این لحظه تو می‌دانی که من جز حق درباره تو فتوا نداده‌ام. قومی که محبوب خداوندند و محب او هم به یقین می‌دانند فتوای من در مورد آنها حق است و حقیقتاً به ملکوت دنیا و آخرت راضی نمی‌شوند تا این که رضوان نفس خداوند ارحم الراحمین محقق گردد.

ای عبدالجبار؛ شاید بخواهی بگویی: برادرچرا کسانی که در "عصر گفتگو قبل از ظهور" با تمام جسم و قلب‌شان انصار پیشگام برگزیده هستند؛ تا رضوان خداوند رحمن محقق نشود؛ راضی نمی‌شوند! آیا برایشان کافی نیست که خداوند از آنان راضی باشد و آنها را وارد بهشت نماید و از آتش خود نجات دهد؟" پس برادرت امام مهدی منتظر؛ در "عصر گفتگو قبل از ظهور" در پاسخت می‌گوید: ای عبدالجبار؛ برایت به خداوند قسم می‌خورم؛ خداوند واحد قهاری که به کفار وعده آتش و به نیکان و ابرار وعده بهشت را داده است و روز را در شب وارد می‌کند و این قسم مهدی منتظر است نه قسم یک کافر و فاجر؛ در بین انصار برادرت در "عصر گفتگو قبل از ظهور" گروهی هستند که از میان عالمیان محبوب خداوندند و محب او( یحبهم الله و یحبونه) و پروردگارشان با درجه عالی و رفیع بهشت خود -که انبیاء و رسولان خدا بر سر آن رقابت می‌کنند-آنها را راضی نمی‌کند. حتی اگر خداوند او را محبوب‌ترین و مقرب‌ترین بنده خود از میان تمام انس و جن و ملایکه قرار دهد؛ راضیش نمی‌کند!حتی اگر ملکوت بهشت که به اندازه آسمان‌ها و زمین است به او داده شود! و حتی اگر خداوند با فرمان کاف و نون(کن فیکون) به او یاری کند تا به چیزی بگوید کن فیکون تا ملکی بدون حد و مرز و قید گردد! و سپس خدا به او بگوید ای عبد من فلانی؛ ایا راضی شدی؟ جواب تک تک این قوم -قومی که محبوب خداوندند و محب او- این خواهد بود: پروردگارا آیا ما را برای بهشتت و حورالعین آفریده‌ای؟ پروردگارشان در پاسخ می‌فرماید:

{وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ ﴿٥٦﴾}
صدق الله العظيم [الذاريات].

سپس آنها می‌گویند:"‌پروردگار؛ بعد از آن که "خبیر به خداوند الرحمن" بنده‌ات و انسانی که بیان قرآن را به او آموختی به ما از حال خداوند رحمن در نفسش خبر دارد و عقلمان به حق قانع شد و پروردگارمان را به ما شناساند و قدر و شأن تو را آن گونه که شایسته توست شناختیم و حق معرفتت را به جا آوردیم و دانستیم تو به حق ارحم الراحمینی؛ رضوان نفست غایت ما شد نه وسیله-رسیدن به بهشت و فرار از دوزخ- دانستیم پرورگارمان به خاطر بندگانش متحسر و حزین است بندگانی که در آتش جهنم فریاد می‌کشند و به خاطر کوتاهی‌هایی که در نزد تو کرده‌اند نامند. دانستیم به خاطر امت‌هایی متحسری که کافر بوده و رسولان پروردگارشان را تکذیب کردند و بعد از این که رسولان و پیروانشان دعا کرده و درخواست فتح و گشایش میان انها و قومشان را از خداوند خیر الفاتحین کردند صیحه عذاب آن قوم را در برگرفت و همگی کافران هلاک و خاموش شدند و سپس به خاطر کوتاهی‌هایی که درنزد پروردگارشان مرتکب شده بودند پشیمان گشتند. از این که رسولان مکرم خدا را تکذیب کرده بودند نادم شدند و تک تک آنها می‌گویند ای کاش از خدا و رسول خدا اطاعت کرده بودم...تا این که خدا دانست با قلبی خالص سخن گفته و به خاطر کوتاهی درنزد پروردگار به شدت نادمند. "انسان خبیر به خداوند الرحمن" به ما خبر داد که خداوند بعد از گرفتار کردن آنها با صیحه در نفس خود چه می‌گوید:
{إِن كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ ‎﴿٢٩﴾‏ يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ ۚ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ‎﴿٣٠﴾‏ أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لَا يَرْجِعُونَ ‎﴿٣١﴾‏ وَإِن كُلٌّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ ‎﴿٣٢﴾} صدق الله العظيم [يس].
سپس از حقیقت این بیان در نفس خود آگاه شدیم و دیدیم بی شک و تردید حق است بلکه بزرگ‌ترین نشانه‌ای که مهدیمنتظر با آن یاری شده رضوان نفس توست ای خداوند ارحم الراحمین" و سپس می‌گویند:"" خداوندا آیا راست‌گوتر از تو کسی هست؟" پروردگارشان به آنان پاسخ داده و میفرماید: پاک و منزه است پروردگارتان؛ چه کسی راست‌گوتراز خداوند است! سپس آنها می‌گویند:" خداوندا؛ آیا کسی هست که بیش از تو به عهدش وفا کند؟ پاسخ پروردگارشان این است: پاک و منزه است پروردگارتان؛ چی کسی وفادار به عهد تر از خدا ست! پس آنها می‌گویند:" آیا تو در آیات محکم قرآن عظیم به ما وعده رضوان نفس ما بعد از رضایت خودت را نداده‌ای و در قول حق خود نفرمودی:
{{ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ }} صدق الله العظيم [التوبة:۱۰۰]؟
خداوندا ما تو را به شهادت می‌گیریم؛ و تمام بندگان ملکوتت را به شهادت می‌گیریم و شهادت خداوند کافی است که ما به جنات نعیم و حورالعین راضی نمی‌شویم در حالی که حبیب ما خداوند الرحمن و الرحیم؛ متحسر و حزین است؛ هیهات هیهات به پروردگار زمین و آسمان‌ها قسم ما راضی نمی‌شویم تا حبیب ما خداوند الرحمن الرحیم در نفسش راضی شود و متحسر و حزین نباشد؛ حتی اگر به قیمت این تمام شود که خود را یک راست به آتش جهنم بیندازیم تا نعیمی که برای ما از نعیم بهشت بسیار بزرگ‌تر است محقق گردد.
و شاید عبدالجبار برادر مهدی منتظر بخواهد بگوید:" امام من ناصر محمد؛ ای پسر مادر و پدرم؛ آیا به من فتوا می‌دهی که این قوم که محبوب خداوندند و محب او؛ دقیقاً چگونه احساس می‌کنند نعیم رضوان نفس خداوند، نعیمی است که از نعیم جنت او بزرگ‌تر است؟" مهدی منتظر در "عصر گفتگو قبل از ظهور" در پاسخ به برادرش عبدالجبار می‌گوید: این سرّ و تمام این سرّ و ظاهر و باطن این سرّ را در این فرموده خداوند تعالی می‌یابی:

{{يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ}}
صدق الله العظيم [المائدة:۵۴].

چگونه انسان می‌تواند در جنات النعیم شادمان و مسرور باشد در حالی که حبیبش: که بیش از هرچز نزد او محبوب است؛ در نفس خود متحسر و حزین است؟ وقتی کسی که خدا علم کتاب را به او عطا کرده ـامام مهدی خبیر به حال خداوند الرحمن- به آنها خبر داده که حبیب‌شان خداوند الرحمن الرحیم متحسر و حزین است؛ چگونه این قوم که محبوب خداوندند و محب او می‌توانند جنت و حورالعین را بر خود روا داشته و از آن لذت ببرند؟ از اینجاست که اصرار شدید آنها برای تحقق بالاترین هدفی که درکتاب از آن نامبرده شده آغاز می‌شود و رضوان خداوند غایت آنان می‌گردد نه وسیله تحقق نعیم جنت؛ آنها هدفی عکس هدف شیاطین را انتخاب می‌کنند.
ای عبدالجبار؛ برادرت امام مهدی که جز اندکی، از قدرو شان و راز او آگاهی نداری ؛ از تو سؤالی دارد: آیا شیطان تنها به این اکتفا کرده که خودش در برابر خداوند عصیان کرده و به رضوان خدا نسبت به خودش اهمیت ندهد و به همین بسنده می‌کند؟ پاسخ عبدالجبارو تمام علمای مسلمین و امتشان روشن است؛ خواهند گفت:" به هیچ وجه؛ شیطان به غضب و خشم خدا نسبت به خودش اکتفا و بسنده نمی‌کند؛ بلکه غایت و هدف نهایی او غضب نفس خداست و تمام تلاش و منتهای هدفش این است که تمام بندگان خدا به یک امت واحد کافر تبدیل شوند چون می‌داند خداوند از کفر بندگانش راضی نیست و شکر گذار بودن آنها مورد رضای اوست. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{{إِن تَكْفُرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنكُمْ وَلَا يَرْضَى لِعِبَادِهِ الْكُفْرَ وَإِن تَشْكُرُوا يَرْضَهُ لَكُمْ}} صدق الله العظيم [الزمر:۷].
و از آنجا که شیطان به غضب و خشم خدا برخودش بسنده نکرده بلکه غضب خدا هدف نهایی اوست و برای همین خود و ذریه‌اش از شیاطین جن و انس شب و روز تلاش می‌کنند از هر راه و با هر وسیله‌ای که شده تمام بندگان خدا را گمراه کنند تا بندگان خدا شاکر نباشند و رضوان نفس خداوند ارحم الراحمین محقق نگردد و همگان؛ همراه آنها وارد آتش جهنم گردند. برای همین در قصص قرآنی شیطان می‌گوید:
{ قَالَ فَبِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ ‎﴿١٦﴾‏ ثُمَّ لَآتِيَنَّهُم مِّن بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَيْمَانِهِمْ وَعَن شَمَائِلِهِمْ ۖ وَلَا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شَاكِرِينَ ‎﴿١٧﴾‏ } صدق الله العظيم [الأعراف].
عبدالجبار بنگر درآیات محکم قرآن درباره هدف شیطان چه آمده است؛ او تحقق نیافتن رضوان خدا بر بندگانش را غایت و منتهای آرزو و خواسته‌اش کرده و برای تحقق آن ازهر راه و وسیله‌ای استفاده می‌کند و برای همین می‌گوید:
{ قَالَ فَبِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ ‎﴿١٦﴾‏ ثُمَّ لَآتِيَنَّهُم مِّن بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَيْمَانِهِمْ وَعَن شَمَائِلِهِمْ ۖ وَلَا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شَاكِرِينَ ‎﴿١٧﴾‏ } صدق الله العظيم [الأعراف].
چون شیطان می‌داند رضوان نفس خداوند الرحمن درشاکر بودن بندگان است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:

{وَإِن تَشْكُرُوا يَرْضَهُ لَكُمْ} صدق الله العظيم،
و برای همین شیطان به اولیای خود یعنی شیاطین جن و انس فرمان داده تا برای محقق نشدن رضوان نفس خداوند تلاش کنند و برای همین می‌خواهند تمام مردم به یک امت واحد کافر بدل شوند. ولی مهدی منتظر ناصر محمد یمانی، شیطان را دشمنی بسیار سرسخت می‌شمارد و هدفی برعکس هدف شیطان را درپیش گرفته و شب و روز تلاش می‌کند از هر راه و وسیله‌ای که شده مردم را به امتی واحد بدل کند که در صراط مستقیم بوده و شکرگزار پروردگارشان باشند و او را به یگانگی عبادت کرده هیچ شریکی برایش نگیرند و برای همین خداوند تمام ساکنان زمین را هدایت خواهد کرد تا آغاز تحقق هدف امام مهدی و انصارش باشد و زمین را پر از عدالت کرده و ازمردم امتی واحد تشکیل دهد که در صراط مستقیمند و برای همین هم آنان را خلق کرده است و جهنم را از شیاطین انس و جن پرکنند چون آنها بیش از همه در برابر خداوند سرکشی کرده‌ و به سوختن درآتش جهنم سزاوارترند.
عبدالجبار؛ بین کسانی که تلاششان در دنیا به هدر رفته- در حالی که خودشان می‌پندارند در مسیر هدایتند- با کسانی که مجرمند و از رضوان خداوند بیزار ، تفاوت بزرگی هست مجرمان محقق نشدن رضوان نفس خدا را هدف و نصب العین خود قرار داده و شب و روز تلاش می‌کنند تا جن و انس را به گمراهی بکشانند همگی امتی واحد و کافر گردند. اینها هستند که مورد لعن خدا و لعنت کنندگان قرارگرفته و خدا و ملایکه و تمام مردم آنها را لعنت می‌کنند و ما به اذن پروردگار عالمیان؛ بر آنان تسلط و برتری داریم و همانا که لشکر خداوند غالب و پیروز است. نصرت و ظهور نزدیک شده است عبدالجبار؛ پس از شکرگزاران و یقین کنندگان باشد؛ از قومی که محبوب خداوندند و محب او خالص‌ترین انسان‌ها هستند و بهترین آفریدگان خدا....
عبدالجبار؛ ایا می‌دانی در روز حشر ملایکه آنها را به سوی آتش نمی‌برند چون از اصحاب جهنم نیستند؛ به سوی بهشت هم برده نمی‌شوند چون به جنات نعیم راضی نیستند. پس چون میهمانانی گرامی بر بالای منابر نوربه پیشگاه خداوند رحمن آورده می‌شوند تا پروردگارشان از آنان سؤال کند که او از حال آنان آگاه است: چرا به جنت نعیمی که به متقیان وعده داده شده راضی نمی‌شوید؟ و آنها می‌گویند:هیهات؛ هیهات ما نعیمی را می‌خواهیم که از جنت نعیم بسیار بزرگ‌تر است"
شاید عبدالجبار بخواهد سخن برادرش مهدی منتظر ناصر محمد یمانی را قطع کرده و بگوید:" ای برادرخونی وحبیب من ناصر محمد؛ ایا از آیات محکم قرآن عظیم دلیلی قطعی برایم می‌آوری که برای علمای امت و عامه مسلمین قابل فهم بوده وعقلشان آن را بتواند درک کند و آن قدراین برهان علمی روشن و درخشان باشد که برایشان آشکار شود نعیم رضوان خداوند رحمن به حق از نعیم جنت او بزرگ‌تر است؟" پس مهدی منتظر به پاسخ مستقیم از خداوند واحد قهار اکتفا می‌کند. خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَعَدَ اللّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ‎﴿٧٢﴾‏ } صدق الله العظيم [التوبة].
وسلامٌ على المرسلين، والحمد لله ربّ العالمين..
ألدّ أعداء شياطين الجنّ والإنس؛ الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني.

اقتباس المشاركة 81565 من موضوع بيان المهدي المنتظر إلى شقيقه عبد الجبّار ليكون من الموقنين ويكون من الشاكرين ..

[ لمتابعة رابط المشاركة الأصلية للبيـان ]
https://nasser-alyamani.org/showthread.php?p=81537

الإمام ناصر محمد اليماني
27 - صفر - 1434 هـ
09 - 01 - 2013 مـ
09:36 صــباحاً
( بحسب التقويم الرسمي لأمّ القرى )
ــــــــــــــــــــــــ


بيان المهديّ المنتظَر إلى شقيقه عبد الجبّار ليكون من الموقنين ويكون من الشاكرين ..



بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على كافة الأنبياء والمرسلين من أوّلهم إلى خاتمهم جدي محمد رسول الله صلّى الله عليهم وعلى من تبع نهجهم واقتدى بأثرهم إلى يوم الدين، أمّا بعد..

الآن يا عبد الجبّار تعلن بيعتك بين الأنصار السابقين الأخيار، فهل صرت من الموقنين بالبيان الحقّ للذكر؟ غير أنّي لا أريد أن أظلمك شيئاً ولذلك إنّي أشهد لله أنك ما قط كذّبت أخاك بأنّه ليس المهديّ المنتظَر؛ وإنما تقول لي: "والله إنّي أرى أنّك تستحق أن تكون المهديّ المنتظَر كون لديك صفات نادرة في الصبر والتّحمل، ولم أرَ أكرم منك يا كريم اليمان، ولا يأتي للنّاس منك إلا الخير، وما قط آذيت أحداً أو تضاربت مع أحدٍ قط، وكذلك أرى النّاس يحبونك كلّ من يعرفك سواء ذكرهم أو الأنثى، ودائماً أسمعهم يدعون لك إذا جاء ذكرك فيدهشني ذلك كثيراً وهو كثرة دعاء النّاس لك وحبّهم لك ويتمنون لك الخير، وإذا جاء ذكرك عند أحدٍ فأكاد أسمع دعوةً واحدةً موحدةً وهي قولهم الله يفتح عليك يا ناصر محمد ويعزّك ويعلي جاهك، وأستغرب الحبّ الذي ألقاه الله لك في قلوب كلّ من يعرفك وكثرة دعائهم لك فلا بدّ أن يستجيب الله دعوة أحدهم، ولكن يا أخي ناصر أنت تريد أن تجعلني من الموقنين أنّك المهديّ المنتظَر، أفلا يكفيك أني لا أعارض دعوتك كمثل بعضٍ منّا في أسرتنا؟ غير أنّ فيهم كثيرٌ يظنّ فيك خيراً كما أظنُّ أنّك أنت الإمام المهديّ المنتظَر ولكنهم لم يصلوا لدرجة اليقين". ومن ثم قلتُ لك: يا عبد الجبار إنّ الظنّ لا يغني من الحقّ شيئاً ولكن يكفيني منك أنك ما قط كذّبت أن أخاك هو المهديّ المنتظَر ويكفيني منك ذلك، وإنما كنت أريد أن تكون من المكرّمين في العالمين من الأنصار السابقين الأخيار في عصر الحوار من قبل الظهور صفوة البشريّة وخير هذه البريّة.

ويا عبد الجبار، والله الذي لا إله غيره لا أعلم ببيعتك في موقعنا إلا عن طريق قائد الحرس أبو نورة قال: "وجدت عبد الجبار قام بتنزيل بيعته في موقعك يا إمام الأمّة" ومن ثم جئتُ لأطّلعَ على بيعتك، وأستطيع الآن أن أقول إنّك من المؤمنين أنّ أخاك ناصر محمد هو المهديّ المنتظَر، ولا يزال ظنّك الحسن فيّ مستمرٌ ولم يتلوه اليقين بعد في قلبك، وعليه أستطيع أن أقول مقسماً بالله العظيم أنك لن توقن بشأن أخيك وشقيقك ناصر محمد بأنّه حقّاً الإمام المهديّ المنتظَر حتى تكون من عبيد النّعيم الأعظم من قومٍ يحبّهم الله ويحبّونه، ويا عبد الجبار فبرغم أنّك أخي ابن أمي وأبي ولكنك لا تزال بعيداً أن ترقى إلى مستوى الأنصار السابقين الأخيار، ولسوف أخبرك عنهم وأنا والله العظيم ما قط رأتهم عيني إلا قليلاً في الصور المرسلة إلينا، فاسمع ما أقول بالحقّ بالله العظيم من يحيي العظام وهي رميم ربّ السماوات والأرض وما بينهما وربّ العرش العظيم:
إنّه يوجد بين أنصار المهديّ المنتظَر ناصر محمد اليماني قوم يحبّهم الله ويحبّونه ومن عظيم درجة حبّ الله لهم وحبّهم لربّهم -أقسم بالله العظيم البارئ الرحيم- لا يرضون بملكوت الله أجمعين في الدنيا والآخرة حتى يعلموا أنّ حبيبهم ربّ العالمين راضٍ في نفسه لا متحسرٌ ولا حزينٌ، ألا والله الذي لا إله غيره يا عبد الجبار لو تعلم عظيم إصرارهم على تحقيق هدفهم رضوان نفس الرحمن كونهم اتّخذوا رضوان الرحمن غاية وليس وسيلة لتحقيق جنات النّعيم فاسمع ما أقول:
والله الذي لا إله غيره لو كان يشترط الله عليهم في تحقيق النعيم الأعظم من نعيم الجنّة ليرضى حبيبهم الرحمن الرحيم أن يُلقوا بأنفسهم في سواء الجحيم لرأيتهم ينطلقون وهم يتسابقون إلى نار جهنّم أيّهم يقذف بنفسه الأول ليكون السبب الأول في تحقيق النّعيم الأعظم من جنّات النعيم! وقد تكبر عليك هذه الفتوى يا عبد الجبار فتقول: "يا شقيقي ناصر محمد، أما هذه فلن أُلقي بنفسي في نار جهنّم ليتحقق رضوان نفس ربّي بل يكفيني أنّ ربّي راضٍ عني وحسبي ذلك". ومن ثم يردّ عليك شقيقك المهديّ المنتظَر وأقول: صدقت يا عبد الجبار كونك من الذين يتخذون رضوان الله وسيلة ليدخلك في جنته ويقيك من ناره واكتفيت بذلك يا عبد الجبار ولا تزال حتى هذه الساعة وأنت تعلم أني لم أفتِ فيك إلا بالحقّ، وكذلك قومٌ يحبّهم الله ويحبّونه ليعلمون علم اليقين أنّي لم أفتِ في شأنهم إلا بالحقّ و أنهم حقّاً لن يرضوا بملكوت الدنيا والآخرة حتى يتحقق رضوان نفس الله أرحم الراحمين.

ويا عبد الجبار لربّما تودّ أن تقول: "ويا أخي لماذا لن يرضى الأنصار السابقين الأخيار قلباً وقالباً في عصر الحوار من قبل الظهور حتى يتحقق رضوان الرحمن! أفلا يكفيهم أن يرضى الله عنهم فيدخلهم جنته ويقيهم من ناره؟". ومن ثم يردّ عليك أخوك الإمام المهديّ المنتظَر في عصر الحوار من قبل الظهور وأقول لك: يا عبد الجبار أقسم لك بالله الواحد القهّار الذي وعد الكفار بالنّار ووعد بالجنّة الأبرار من يولج الليل في النّهار قسمَ المهديّ المنتظَر بالحقّ لا قسم كافرٍ ولا فاجرٍ إنّ بين أنصار أخيك في عصر الحوار من قبل الظهور في العالمين قوم يحبّهم الله ويحبّونه لن يرضيهم الله بالدرجة العالية الرفيعة التي تنافَسَ عليها الأنبياء والمرسلين ولن يرضيه الله حتى ولو يجعله أحبّ عبدٍ وأقرب عبدٍ من بين الإنس والجنّ والملائكة أجمعين! وحتى لو آتاه ملكوت الجنّة التي عرضها كعرض السماوات والأرض! وحتى لو يؤيّده الله بأمر الكاف والنون فيقول للشيء كن فيكون مُلكاً لا حدود له ولا قيود! ومن ثم يقول الله له: فهل رضيت يا عبدي فلان؟ فمن كان من قومٍ يحبّهم الله ويحبّونه سوف يقول كلٌّ منهم: يا ربّ فهل خلقتنا من أجل جنّتك والحور العين؟ ومن ثم يردّ عليهم ربّهم فيقول:
{وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ ﴿٥٦﴾} صدق الله العظيم [الذاريات].

ومن ثم يقولون: "يا رب نحن قوم اتّخذنا رضوان نفسك غايةً وليس وسيلةً بعد أن علّمنا الخبيرُ بحال الرحمن في نفسه عبدك الإنسان الذي علمته البيان للقرآن فأقنع عقولنا بالحقّ وعرَّفنا على ربنا حتى قدّرناك حقّ قدْرِك وعرفناك حقّ معرفتك بأنك أنت أرحم الراحمين، وعلمنا أنك متحسرٌ وحزينٌ على عبادك الذي يصطرخون في نار الجحيم النّادمين على ما فرطوا في جنب ربّهم، وعلمنا أنّك متحسرٌ على الأمم الذين أهلكتهم وكانوا كافرين مكذبين برسل ربّهم حتى إذا دعا عليهم رسل الله وأتباعهم أن يفتح الله بينهم بالحقّ وبين قومهم بالحقّ وهو خير الفاتحين ومن ثم تأخذهم صيحةُ عذاب الله فإذا هم خامدون متحسرون على ما فرّطوا في جنب ربّهم ونادمون على تكذيب رسله المكرمين فيقول كلٌّ منهم يا ليتني أطعت الله وأطعت الرسولَ، حتى إذا علم الله بقولهم من خالص قلوبهم وندمهم العظيم على ما فرّطوا في جنب ربّهم، وعلّمنا الإنسانُ الخبير بحال الرحمن عن قول الرحمن في نفسه بعد أن تأخذهم الصيحة. قال الله تعالى:
{إِن كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ ‎﴿٢٩﴾‏ يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ ۚ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ‎﴿٣٠﴾‏ أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لَا يَرْجِعُونَ ‎﴿٣١﴾‏ وَإِن كُلٌّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ ‎﴿٣٢﴾‏)} صدق الله العظيم [يس].

ومن ثم عَلِمْنا بحقيقة هذا البيان في أنفسنا أنه الحقّ لا شك ولا ريب بل هو أكبر آية أيّدْتَ بها المهديّ المنتظَر حقيقة رضوان نفسك يا أرحم الراحمين". ومن ثم يقولون: "يا الله وهل هناك من أصدق منك قيلا؟". فيرد عليهم ربّهم ويقول: سبحان ربكم ومن أصدق من الله قيلا! ثم يقولون: "يا الله وهل هناك من أوفى منك عهداً؟". فيرد عليهم ربهم ويقول: سبحان ربكم ومن أوفى بعهده من الله! ومن ثم يقولون: "ألم تعدنا في محكم كتاب القرآن العظيم برضوان أنفسنا من بعد رضاك في قولك الحق:
{{ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ }} صدق الله العظيم [التوبة:100]؟ فإننا نشهدك يا الله ونشهد كافة عبيدك في ملكوتك وكفى بالله شهيداً أننا لن نرضى بجنّات النّعيم والحور العين وحبيبنا الرحمن الرحيم متحسرٌ وحزينٌ في نفسه، هيهات هيهات وربّ الأرض والسماوات لن نرضى حتى يكون حبيبنا الرحمن الرحيم راضياً في نفسه لا متحسراً ولا حزيناً حتى ولو كان ثمن ذلك أن نلقي بأنفسنا في سواء نار الجحيم في سبيل تحقيق النّعيم الأعظم بالنسبة لنا من نعيم جنّات النّعيم".

وربّما عبد الجبار شقيق المهديّ المنتظَر يودّ أن يقول: "يا إمامي ناصر محمد ابن أمي وأبي، أفلا تفتيني بالضبط كيف يشعر قومٌ يحبّهم الله ويحبّونه أن نعيم رضوان نفس الله هو النّعيم الأعظم من نعيم جنّته؟". ومن ثم يردّ المهديّ المنتظَر في عصر الحوار من قبل الظهور على أخيه عبد الجبار وأقول: إنّ السرَّ وكلّ السرِّ وظاهر السرِّ وباطن السرِّ تجده في قول الله تعالى:
{{يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ}} صدق الله العظيم [المائدة:54].

فكيف يا عبد الجبار يكون المرء سعيداً مسروراً في جنّات النّعيم بعد أن علم أنّ حبيبه الذي هو أحبّ شيء إلى نفسه متحسر وحزين؟ فكيف يهنأ قومٌ يحبّهم الله ويحبّونه بنعيم الجنّة والحور العين بعد أن علّمهم من آتاه الله علم الكتاب الإمام المهديّ الخبير بحال الرحمن أنّ حبيبهم الرحمن الرحيم متحسرٌ وحزينٌ؟ ومن هنا بدأ إصرارهم الشديد على تحقيق هدفهم الأسمى في الكتاب على الإطلاق فاتّخذوا رضوان الله غاية وليس وسيلة لتحقيق نعيم الجنّة؛ بل اتّخذوا عكس هدف الشياطين.

ويا عبد الجبار إليك سؤال أخيك الإمام المهديّ الذي تجهل قدره ولا تحيط بسرّه إلا قليلاً: فهل ترى أنّ الشيطان اكتفى بأن يعصي الله ولا يهمّه رضوانه فاكتفى بذلك؟ ومعلوم الجواب لدى عبد الجبار وكافة علماء المسلمين وأمّتهم فسوف يقولون بلسانٍ واحدٍ: "كلا إنّ الشيطان لم يكتفِ بأن يغضب الله عليه وحسبه ذلك بل اتّخذ غضب نفس الله غايته ومنتهى هدفه كونه يسعى ليجعل عباد الله أجمعين أمّةً واحدةً على الكفر لكونه علم أنّ الله لا يرضى لعباده الكفر بل يرضى لهم الشكر. تصديقاً لقول الله تعالى:
{{إِن تَكْفُرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنكُمْ وَلَا يَرْضَى لِعِبَادِهِ الْكُفْرَ وَإِن تَشْكُرُوا يَرْضَهُ لَكُمْ}} صدق الله العظيم [الزمر:7].

وبما أنّ الشيطان لم يكتفِ أن يغضب الله عليه وحده وحسبه ذلك؛ بل اتّخذ غضب نفس الله غاية ولذلك يسعى وذريته من شياطين الجنّ والإنس الليل والنهار ليضلّوا عباد الله أجمعين بكل حيلةٍ ووسيلةٍ حتى لا يكونوا عباد الله شاكرين وحتى لا يتحقق رضوان نفس الله أرحم الرحمين فيكونوا معهم سواء في نار الجحيم، ولذلك قال الشيطان في قصص القرآن:
{قَالَ فَبِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ (16) ثُمَّ لَآَتِيَنَّهُمْ مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَيْمَانِهِمْ وَعَنْ شَمَائِلِهِمْ وَلَا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شَاكِرِينَ (17)} صدق الله العظيم [الأعراف].

فانظر يا عبد الجبار هدف الشيطان في محكم القرآن فإنه قد اتّخذ عدم تحقيق رضوان الله على عباده غايته ومنتهى أمله يسعى إلى تحقيقه بكل حيلةٍ ووسيلةٍ ولذلك قال:
{قَالَ فَبِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ (16) ثُمَّ لَآَتِيَنَّهُمْ مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَيْمَانِهِمْ وَعَنْ شَمَائِلِهِمْ وَلَا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شَاكِرِينَ (17)} صدق الله العظيم، وذلك لأنّ الشيطان علم أن رضوان نفس الرحمن أن يكون عباده شاكرين. تصديقاً لقول الله تعالى: {وَإِن تَشْكُرُوا يَرْضَهُ لَكُمْ} صدق الله العظيم، ولذلك أمر الشيطان أولياءه من شياطين الجنّ والإنس أن يسعوا إلى عدم تحقيق رضوان نفس الرحمن ولذلك يريدون أن يجعلوا النّاس أمّةً واحدةً على الكفر، ولكن المهديّ المنتظَر ناصر محمد اليماني الذي اتّخذ الشيطان عدواً لدوداً قد اتخذتُ الهدف المعاكس لهدف الشيطان تماماً فاتّخذتُ رضوان نفس الرحمن غاية وأمرت أنصاري بالسعي الليل والنّهار بكل حيلة ووسيلة أن نجعل النّاس أمّةً واحدةً على صراطٍ مستقيمٍ شاكرين لربّهم يعبدونه وحده لا يشركون به شيئاً، ولذلك سوف يهدي الله من في الأرض جميعاً لبدء تحقيق هدف الإمام المهديّ وأنصاره فيملأ الأرض عدلاً فيجعل الله النّاس به أمةً واحدةً على صراطٍ مستقيمٍ ولذلك خلقهم، ويملأ الله جهنّم من شياطين الإنس والجِنّة أجمعين كونهم أشدّ على الرحمن عتياً وأولى بنار جهنّم صلياً.

ويا عبد الجبار إنّ الفرق لعظيم بين من ضلّ سعيهم في الحياة الدنيا ويحسبون أنّهم إلى ربّهم مهتدون وبين المجرمين الذين كرهوا رضوان الله فاتّخذوا عدم رضوان نفسه تعالى غايةً وهدفاً نصب أعينهم فالليل والنّهار يسعون ليضلّوا الجنّ والإنس فيجعلونهم أمّةً واحدةً على الكفر، أولئك يلعنهم الله ويلعنهم اللاعنون أولئك عليهم لعنة الله وملائكته والنّاس أجمعين، وإنّا فوقهم قاهرون بإذن الله ربّ العالمين، وإنّ جند الله لهم الغالبون، واقترب النّصر والظهور يا عبد الجبار فكن من الشاكرين ومن الموقنين ومن قوم يحبّهم الله ويحبّونه صفوة البشريّة وخير البريّة.

فهل تعلم يا عبد الجبّار أنّ الملائكة لن تحشرهم إلى النّار لكونهم ليسوا من أصحاب الجحيم ولن تحشرهم إلى الجنّة كونهم لن يرضوا بجنّات النّعيم! ومن ثم يتمّ حشرهم إلى الرحمن وفداً مكرمين على منابرٍ من نورٍ ليسألهم ربّهم وهو بهم عليم: لماذا لم ترضوا بجنات النعيم التي وعد الله بها عباده المتقين؟ فيقولون: "هيهات هيهات بل نريد النّعيم الأعظم من جنات النّعيم".

ولربما عبد الجبار يودّ أن يقاطع أخاه المهديّ المنتظَر ناصر محمد اليماني فيقول: "يا أخي وشقيقي وحبيبي في الله ناصر محمد، أفلا تأتيني بدليلٍ قطعيٍّ في الكتاب في محكم القرآن العظيم يعلمه ويعقله كافة علماء الأمّة وعامة المسلمين فيتبيّن لهم من شدة سطوع البرهان المبين أنّ نعيم رضوان الرحمن هو النّعيم الأكبر من نعيم الجنان"؟ ومن ثم يكتفي المهديّ المنتظَر بالردّ مباشرةً من الله الواحد القهّار. قال الله تعالى:
{وَعَدَ اللّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (72)} صدق الله العظيم [التوبة].

وسلامٌ على المرسلين، والحمد لله ربّ العالمين..
ألدّ أعداء شياطين الجنّ والإنس؛ الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني.
__________
اضغط هنا لقراءة البيان المقتبس..