الإمام ناصر محمد اليماني
26 - 12 - 1437 هـ
27 - 09 - 2016 مـ
۶ - مهر- ۱۳۹۵ه.ش.
05:53 صباحاً
[ لمتابعة رابط المشاركـــــــــــــة الأصليّة للبيــــــــــــــان ]
https://nasser-alyamani.org/showthread.php?p=238303
__________

مسیح عیسی به مادرش دستور داد تنها یک روز روزه سکوت بگیرد چون مکلف شده بود در زمان روزه سکوت مادرش؛ او سخن بگوید..

بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على محمدٍ رسول الله وعلى رسول الله المسيح عيسى ابن مريم وأمّه وأسلّم تسليماً وجميع المؤمنين من المرسلين والتابعين لهم بإحسانٍ إلى يوم الدين، أمّا بعد..
السلام عليكم ورحمة الله وبركاته به همه‌ی انصارپیشگام برگزیده و تمام حق‌جویان عالم؛ شاید برای بسیاری از انصار عجیب بود که چرا امام مهدی به تبریکاتی که انصار از راه تلفن یا در پایگاه فرستاده بودند؛ پاسخ نداد! امام مهدی ناصر محمد یمانی پاسخ می‌دهد؛ کجای این عید؛ سعید است؟ غم و اندوه بسیاری از خانواده های مسلمین را در بر گرفته هستند چرا که تعداد زیادی از جوانان و پیران و کودکان مسلمان به علت جنگ‌های مذهبی کشته می‌شوند! چقدر زنان بیوه و چقدر مادران و برادران و خواهران برای کسانی که درهرعید در کنارشان حضور داشتند غمگین هستند! برای همین نتوانستم به انصارم پاسخ داده و عید را تبریک بگویم؛ چون از نظر امام مهدی ناصر محمد یمانی این بدبختی است؛ چون به یاد حزن و اندوه عده کثیری از مادران و زنان بیوه و کودکان افتاده و پیش خود گفتم چطور می‌شود به خاطر اندوه آنان حزین نبود؟ آیا مؤمنان نسبت به یکدیگر مودت و رحم ندارند؛ و مانند جسدی واحد نیستند که اگر یک عضو درد داشته باشد سایر اعضا شب بیداری کشیده و از او حمایت و مراقبت می‌کنند؟ علت این که جواب تبریک انصار عزیزم را ندادم این بود. از امروز به بعد هم به یک دیگرعید را تبریک نگویید تا روزی برسد که همه‌ی مسلمانان سعید و خوشحال شوند؛ ولی از قبل به شما گفته بودیم گفتن این که "سال خوبی داشته و تا یوم الدین برحق ثابت باشید" اشکالی ندارد.
درهرحال؛ شاید برای بسیاری از انصار عجیب و غریب بود که چرا امام مهدی ناصر محمد یمانی عید را به انصارش تبریک نگفت! و این هم فتوای حق ما بود چون شما عیدها را مبارک و سعید می‌دانید؛ در حالی که در این اعیاد تعداد کثیری ازمسلمانان اندوهگین هستند؛ حسبنا الله و نعم الوکیل.
ای جماعت أحزاب و گروه‌هایی که از حکمیت بر اساس کتاب خدا رو می‌گردانید؛ شما مؤمن نیستید؛ چون مؤمنان واقعی و حقیقی با یکدیگر مهربان بوده و به هم رحم می‌کنند؛ رحمت قلبی مؤمنان نسبت به هم کجا رفته؟ بجز کسانی که پروردگارم به آنان رحم کرده است؛ از جمله انصار مهدی منتظر ناصر محمد یمانی که شب وروز تلاش می‌کنند تا با دعوت مردم به حکمیت براساس کتاب خدا قرآن عظیم و تحقق هدایت مسلمانان وتمام مردم؛ آتش جنگ و فتنه را خاموش سازند؛ آنها و امامشان برای عالمیان مایه‌ی رحمتند. اما مسلمانان از رحمت خدا روگردانند. پس به آنان بشارت می‌دهیم که عذاب دردناکی در انتظارشان است چون بعد از ایمان؛ کافر شدند. تصدیق حدیث محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلم، که فرمود:
[[[[[[[[[[[[ لا ترجعوا من بعدي كفارًا يضرب بعضكم رقاب بعض ]]]]]]]]]]]
[[[[[[[[[[[[[ بعد از من به کفر برنگردید و گردن یک‌دیگر را نزنید]]]]]]]]]]]]
صدق عليه الصلاة والسلام.
ای جماعتی که از دعوت به حکمیت بر اساس کتاب خدا قرآن عظیم روگردانید؛ اگر شما هم‌چنان مؤمن بودید ، به دعوت به حکمیت به سوی کتاب خدا قرآن عظیم و سنت حق نبوی -که برخلاف آیات محکم قرآن عظیم نباشد- پاسخ می‌دادید. ولی شما برطبق کتاب خدا و سنت حق رسولش عمل نمی‌کنید؛ بلکه سنت شیطان رجیم را درپیش گرفته و خود را هدایت شده هم می‌دانید! ای عجب.... چطور ممکن است کسانی که هدایت شده‌اند با فرمان خدا ورسولش مخالفت کرده و به أحزاب و گروه‌ها تقسیم شده و در جریان جنگ‌های مذهبی گردن یک‌دیگر را بزنند؟ مگر خداوند شما را از تفرقه و پراکندگی دینی منع نفرموده است؟ خداوند تعالی می‌فرماید:
{أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ} صدق الله العظيم [الشورى:۱۳].
آیا محمدٍ رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلم، به شما نفرمود:
[[[[[[[[[[[[ لا ترجعوا من بعدي كفارًا يضرب بعضكم رقاب بعض ]]]]]]]]]]]
[[[[[[[[[[[[[ بعد از من به کفر برنگردید و گردن یک‌دیگر را نزنید]]]]]]]]]]]]؟
من از جرایمی که شما مرتکب می‌شوید اعلان برائت می‌کنم؛ چطور است که از شما دعوت می‌کنم تا حکمیت را به خدا ورسولش ببریم تا در موارد اختلاف از آیات محکم کتاب خدا و سنت حق رسولش؛ حکم حقی را برایتان صادر کنیم که همگان را خاموش می‌سازد؛ ولی شما أبا کرده و حکمیت را به طاغوت و سازمان ملل متحد کافر و فاجر می‌سپارید! آنها چگونه می‌توانند در اختلافات دینی میان شما حکم کنند در حالی که می‌دانید جنگ‌های شما در هر کشوری که درگیر فتنه طایفی شده؛ صرفاً جنگ مذهبی است؟ به خداوندی که خدایی جز او نیست قسم أحزاب طاغوت نمی‌خواهند قضایای مربوط به جنگ‌های مذهبی مسلمانان را حل کنند؛ بلکه خواستار ادامه‌ی جنگ هستند تا مسلمانان با دست خود یک‌دیگر را ضعیف نمایند تا جایی که قادر باشند اسلام و مسلمانان را به کل از میان بردارند؛ آیا تعقل نمی‌کنید؟ به خدا قسم که مثل کسی هستید که «از بیم مار دردهان اژدها می‌رود». چقدر شما را نصیحت کردم ولی ناصحان را دوست ندارید.
پس منتظر بیانی باشید که در مورد تغییر تاریخ بشر از باطل به سوی حق و بازگشت تاریخ به مسیر حق خود است؛ و علمای مسلمین و امت‌شان خواهند دانست چقدرهم خودشان وهم پیروانشان جاهل بودند؛ ولی مجرمان آنها را از دین حقشان گمراه و دور کردند و خداوند دیده بصیرتشان را کور کرده است! ما این شرط را برای خود می‌گذاریم که افراد امی و بی‌سواد که خواندن ونوشتن و حساب نمی‌دانند هم متوجه بیان ما درباره‌ی تغییر حساب شوند؛ چه برسد به دانشمندان و اهل حساب؟ ما با برهان آشکار و مبین ازآیات محکم کتاب خدا و سنت حق نبوی نادانی علمای مسلمین و امت سست رأی‌شان را -که کورکورانه به دنبال هر چیزی که شنیدند راه می‌افتند- ثابت خواهیم کرد. امام مهدی ناصر محمد یمانی برهان جدیدی برای‌تان نمی‌آورد و حتی یک کلمه غیر از آن چه بر خاتم الأنبیا و المرسلین محمدٍ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم نازل شده نمی‌گوید.
انصار عزیزم که از مسيح عيسى ابن مريم صلّى الله عليه وعلى أمّه وأسلم تسليماً،سؤأل کرده و گفتید:" آیا او بعد از آن که در آن روزدرگهواره با مردم سخن گفت؛ دیگر به سخن گفتن با مردم درگهواره ادامه داد"؟ پس حکم حق را برایتان استنباط کنیم. او به مادرش وعده نداد که به اذن خداوند بیش از یک روز با مردم سخن بگوید؛ اوتنها در طول روزی که در آن از مادرش متولد شد سخن گفت. چون ( فرزند ) به مادرش دستور داد تا تنها یک روز روزه سکوت بگیرد و او مکلف شده در آن روز سخن بگوید تا مادر را از اتهام زنا تبریه کرده وخبر شخصیت و شأن خود در آینده را به مردم بدهد. برای همین مریم به دستور فرزندش پایبند ماند و آن روز با هیچ کس سخن نگفت؛ بلکه به سوی طفل خود که در گهواره بود اشاره کرد؛ چون کودکش به او فرمان داده بود آن روز روزه سکوت گرفته و با هیچ یک از مردمانی که اطرافش بودند سخن نگوید. طفلش به او گفت:
{ فَنَادَاهَا مِن تَحْتِهَا أَلَّا تَحْزَنِي قَدْ جَعَلَ رَبُّكِ تَحْتَكِ سَرِيًّا ‎﴿٢٤﴾‏ وَهُزِّي إِلَيْكِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُسَاقِطْ عَلَيْكِ رُطَبًا جَنِيًّا ‎﴿٢٥﴾‏ فَكُلِي وَاشْرَبِي وَقَرِّي عَيْنًا ۖ فَإِمَّا تَرَيِنَّ مِنَ الْبَشَرِ أَحَدًا فَقُولِي إِنِّي نَذَرْتُ لِلرَّحْمَٰنِ صَوْمًا فَلَنْ أُكَلِّمَ الْيَوْمَ إِنسِيًّا ‎﴿٢٦﴾} صدق الله العظيم [مريم].
ببینید به مادرش چه امری می‌کند:

{..فَإِمَّا تَرَيِنَّ مِنَ الْبَشَرِ أَحَدًا فَقُولِي إِنِّي نَذَرْتُ لِلرَّحْمَٰنِ صَوْمًا فَلَنْ أُكَلِّمَ الْيَوْمَ إِنسِيًّا ‎﴿٢٦﴾} صدق الله العظیم
به فرمان کودک به مادرش بنگرید؛ او مادر را از سخن گفتن با مردم در آن روز منع می‌کند؛ همان روزی که صبح آن مادرش او را به دنیا آورد و مردم به سراغش آمدند در حالی که طفلش را حمل می‌کرد و او را در گهواره گذاشت و در کنار مسجدشان قرار داد و هرکس از مردم که می‌آمدند تا نوزادی را ببینند که در حالی که هنوز در گهواره است با مردم سخن می‌گوید؛ همان سخنی را می‌گفت که خداوند در روز میلادش بر زبانش نهاده بود تا از شخصیت خود برای آنان بگوید:
{فَأَشَارَتْ إِلَيْهِ ۖ قَالُوا كَيْفَ نُكَلِّمُ مَن كَانَ فِي الْمَهْدِ صَبِيًّا ‎﴿٢٩﴾‏ قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا ‎﴿٣٠﴾‏ وَجَعَلَنِي مُبَارَكًا أَيْنَ مَا كُنتُ وَأَوْصَانِي بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ مَا دُمْتُ حَيًّا ‎﴿٣١﴾‏ وَبَرًّا بِوَالِدَتِي وَلَمْ يَجْعَلْنِي جَبَّارًا شَقِيًّا ‎﴿٣٢﴾‏ وَالسَّلَامُ عَلَيَّ يَوْمَ وُلِدتُّ وَيَوْمَ أَمُوتُ وَيَوْمَ أُبْعَثُ حَيًّا ‎﴿٣٣﴾} صدق الله العظيم [مريم].
چون در طول آن روز طفل مکلف بود تا مادرش را تبریه کند؛ برای همین گفت:

{..فَإِمَّا تَرَيِنَّ مِنَ الْبَشَرِ أَحَدًا فَقُولِي إِنِّي نَذَرْتُ لِلرَّحْمَٰنِ صَوْمًا فَلَنْ أُكَلِّمَ الْيَوْمَ إِنسِيًّا ‎﴿٢٦﴾} صدق الله العظیم
سپس مادر او را به نزد خانواده‌اش برد و شیرش داد و مانند دیگر کودکان بزرگ شد. او تنها مکلف به امر رسالت برای مردم و نسل خودش بود و برای همین خداوند با معجزات تصدیق کننده خود اورا یاری کرد. اگر او در حالی که در گهواره بود به سخن گفتن خود با مردم ادامه می‌داد؛ دیگر نیازی به معجزات تصدیق کننده‌ی بعدی نداشت تا ثابت کند رسول پروردگار عالمیان است. زمانی که خداوند با انجیل او را برانگیخت؛ معجزات برای غیر از مردمی آمد که با آنان درگهواره سخن گفته بود؛ مگر تعداد کمی از آنها که عمرشان طولانی شده و به سن پیری یا کهنسالی رسیده بودند- اگر کسی از آنها زنده مانده بود-
مهم این است که خداوند بعد از آن که به سن بلوغ و رشد رسید او را در میان امتی برانگیخت که روز سخن گفتن او با مردم در حالی که نوزادی درگهواره بود؛ حضور نداشتند. برای همین هم خداوند نشانه‌هایی فرستاد تا او را تصدیق کند و مردم بدانند او رسول پروردگار عالمیان است و به آنان ثابت شود آن چه که درمورد "سخن گفتن او در روز ولادتش در گهواره" از پدران‌شان شنیده بودند درست است. و گروهی از بین اسراییل ایمان آوردند و گروهی کافر شدند.
وسلامٌ على المرسلين، والحمد لله ربّ العالمين..
أخوكم الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني