الإمام ناصر محمد اليماني
16 - ذو القعدة - 1433 هـ
02 - 10 - 2012 مـ
۱۱-مهر-۱۳۹۱ه.ش.
05:55 صباحاً
( بحسب التقويم الرسمي لأمّ القرى )

[ لمتابعة رابط المشاركــة الأصليّة للبيـــان ]
https://nasser-alyamani.org/showthread.php?p=63621

_____________


بیانیه مهم امام مهدی منتظر درباره اهالی کهف و «رقیم» فرزند مریم علیهم الصلاة و السلام

بسم الله الرحمن الرحيم، و صلوات و سلام بر جدّم محمد و خاندان مطهرش باد و هم چنین سلام و صلوات بر تمام انصار پیشگام برگزیده، از جمله عزیزان من احمد الوصابی و اسامة الیمانی که از آخرین کسانی بودند که به آنها تکلیف کرده بودیم تا با اهالی آبادی الاقمر به تفاهم برسند و چه مردان نیکی هستند که در راه خداوند از سرزنش احدی نمی‌ترسند. آنها نتوانستند همه طرف‌ها را قانع کنند. برخی از اهالی می‌گویند: «امام ناصر محمد بیاید و مسیر یافتن اصحاب کهف را به ما نشان دهد». هدف اصلی آنها این است که محل دقیق غار را بدانند و بعد با یک دعوای ساختگی در بین خود، از دست فرستادگان امام ناصر محمد یمانی خود را خلاص کرده و سپس برای یافتن گنج به کندن زمین بپردازند چون آن منطقه؛ جزو مناطق باستانی است و سهم اینان از دانش همین قدر است...
به «صالح» به خاطر پذیرایی کردن از فرستادگان امام مهدی به‌ناحق تهمت زدند و او از نگرانی اینکه مهمانانش به‌ناحق فکر کنند قصد راندن آنها را دارد، این امر را از آنان پنهان کرد .
پس می گوییم: عزیزان من احمد الوصابی و اسامه الیمانی شما مردان خوبی هستید و هر کاری که از دستتان ساخته بود و بیش از آن هم، انجام دادید. من با «صالح» دیدار داشتم و مردی مرا همراهی می‌کرد که چند سال قبل وارد جایگاه تابوت سکینه شده بود. بعد از باز کردن تابوت، مردی بلند قامت را در تابوت دیده بود که طول آن را پر کرده و تصور می‌شد بیدار است؛ درحالی‌که در خوابی طولانی عمیق بود. لذا او و همراهش عقب‌گرد کرده و گریختند. اما اباسیف به یاد اجساد مومیایی افتاد و گفت:«اید این مرد مومیایی شده باشد» ، پس برگشت و دوباره تابوت را باز کرد و مجدد به صورت آن مرد نگاه کرد. مانند آن بود که مرد با او سخن می‌گوید، چون چشمهایش باز بودند. به بدن او نگاه کرد و دید گوشت و پوست واقعی بود و اثری از ضعف و فرتوتی در آن دیده نمی‌شد. از ترس اینکه نکند این مرد عفریت باشد و از خواب بیدار شود؛ در تابوت را به آهستگی بست و سپس به اطرافش نگاه کرد که به صورت مسجدی با طاق قوسی بود؛ در دیوار دری سنگی دید که دستگیره‌ای داشت. درحالی‌که در کنار تابوت بود از دور به دستگیره نور تاباند. نور از آن دسته عبور کرد و وارد یک محیط تاریک پشت آن شد؛ لذا فهمید پشت در سنگی چیزی هست. گفت: «شاید این کسی که در تابوت است پادشاهی باشد و پشت آن در گنجی وجود داشته باشد» . لذا به سمت دری رفت که در دیوار قرار داشت. سه قدم بیشتر برنداشته بود که به قدرت خداوند پاهایش به زمین چسبید و نتوانست حتی یک قدم بیشتر بردارد تا به آن در برسد. این از رحمت خداوند بود* چون اگر در را باز می‌کرد و اصحاب کهف و سگشان را که دست‌هایش را گشوده بود، می‌دید؛ عقل از سرش می‌پرید. و بازگشت امور به خداوند است...با اینکه اباسیف انسان بسیار قوی است اما خیلی ترسید، لذا گریخت و پشت سر خود را هم نگاه نکرد.
ای مردم! با اینکه هنوز زمان برانگیخته شدن اصحاب کهف فرا نرسیده و زمان آن بعد گذشتن سیاره عذاب است؛ اما به خاطر شوقمان برای نجات مسلمانان و یقین آوردن آنها؛ تلاش کردیم چند نفر از انصار را بفرستیم تا برای نشان دادن به مردم جهان، از اصحاب کهف عکس بگیرند ولی هنوز موانعی در راه رسیدن فرستادگان امام مهدی به محل اصحاب کهف و رقیم فرزند مریم علیهم الصلاة و السلام وجود دارد و همه امور به خداوند باز می‌گردد.
دوران «گفتگو قبل از ظهور» در آستانه پایان است و امور به خداوند باز می‌گردد، که چه نیکو مولا و یاور است
أخوكم الإمام المهدي ناصر محمد اليماني.

اقتباس المشاركة 63627 من موضوع إعلانٌ هامٌ من الإمام المهديّ المنتظَر بشأن أهل الكهف والرقيم ابن مريم عليهم الصلاة والسلام..

الإمام ناصر محمد اليماني
16 - ذو القعدة - 1433 هـ
02 - 10 - 2012 مـ
05:55 صباحاً
( بحسب التقويم الرسمي لأمّ القرى )

[ لمتابعة رابط المشاركــة الأصليّة للبيـــان ]
https://nasser-alyamani.org/showthread.php?p=63621

_____________


إعلانٌ هامٌ من الإمام المهديّ المنتظَر بشأن أهل الكهف والرقيم ابن مريم عليهم الصلاة والسلام ..

بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على جدّي محمدٍ وآله الأطهار وجميع الأنصار السابقين الأخيار ومنهم حبيب قلبي أحمد الوصابي وأسامة اليماني حبيب الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني آخر من كلفناهم للتفاهم مع أصحاب قرية الأقمر ونِعْمَ الرجلان لا يخافان في الله لومة لائمٍ، وإنّهما لم يتوصلا إلى إقناع كافة الأطراف فمنهم من يقول: "فليأتِ الإمام ناصر محمد ليرينا الطريق إلى أصحاب الكهف". وإنّما هدفهم فقط أنّ يتمّ تحديد مكان الكهف بالضبط ومن ثمّ يثيرون فتنةً فيما بينهم ظاهريّة حتى يتخلصوا من رسل الإمام ناصر محمد اليماني، ومن ثمّ ينبشونه بحثاً عن الكنوز كون تلك المنطقة أثريّة، وذلك مبلغهم من العلم.

وقد آذَوا صالحاً بالتُّهم بغير الحقّ بسبب ضيوفه رسل الإمام المهديّ، وكان يخفي صالح عليهم الأمر حرجاً منهم حتى لا يظنّوا فيه بغير الحقّ بأنه يريد أن يذهبوا من ضيافته.

ومن ثم نقول يا حبيبي أحمد الوصابي وأسامه اليماني ونِعْمَ الرجال، فقد فعلتم كلّ ما في وسعكم وفوق طاقتكم، ولقد التقينا بصالح وبرفقتي الرجل الذي دخل من قبل عددٍ من السنين إلى تابوت السكينة حتى فتح التابوت فوجد رجلاً عظيم القامة مستلقٍ بطول التابوت وحسِبَه يقِظاً؛ وهو نائمٌ نوم السبات، ومن ثمّ ولّى مدبراً هو والذي دخل معه، ولكنّ أبا سيف تذكّر المحنطين فقال: "لعل الرجل محنطٌ". فرجع وفتح التابوت مرةً أخرى فنظر إلى وجه الرجل فإذا هو وكأنّه سيكلمه كونه مفتوح العينين، فنظر إليه فإذا هو بشحمه ولحمه لا شكّ ولا ريب ولا ضمور في جسده، وخشي أن يكون عفريتاً فيوقظه من منامه، ومن ثمّ أرجع باب التابوت العلوي بكل هدوءٍ، ونظر إلى ما حوله في مسجد القبة فإذا هو يرى باباً حجريّاً بالحائط وفي الباب طاقة، فأضاء في الطاقة بنور أتريكه الكهربائيّ عن بعد وهو بجانب التابوت، فإذا بالنور يخترق الطاقة إلى مدخلٍ مظلمٍ؛ أي تؤدّي إلى مدخلٍ مظلمٍ، فعلم أنّ ذلك الباب الحجري على شيء، ومن ثم قال: "لعل هذا مَلِكٌ الذي في التابوت وفي ذلك المكان المظلم كنوزه". ومن ثمّ انطلق نحو باب الحائط وقبل أن يصله بثلاث خطوات تمّ تثبيت قدميه إلى الأرض بقدرة الله ولم يستطع أن يتقدم خطوةً واحدةً إلى باب الحائط! وذلك رحمة من الله كونه لو فتح الباب لاطّلع على أصحاب الكهف وكلبهم باسطٌ ذراعيه بالوصيد إذاً لزاغ عقله. وإلى الله ترجع الأمور. ولكنه شعر بفزعٍ شديدٍ برغم أنّ أبا سيف ذا بأسٍ شديدٍ، ومن ثمّ ولّى مدبراً ولم يعقب.

ويا قوم، إنّما محاولاتنا في بعث الرسل من الأنصار إلى أصحاب الكهف لتصويرهم للعالمين - برغم أنّه لا يزال قدر بعثهم بعد مرور الكوكب - وإنما ذلك حرصٌ على إنقاذ المسلمين لعلهم يوقنون، ولكن العقبات لا تزال تحول بين رسل الإمام المهديّ والوصول إلى أصحاب الكهف والرقيم ابن مريم عليهم الصلاة والسلام لتصويرهم للعالمين. وإلى الله يرجع الأمر كله.

وأوشك أن ينفد عصر الحوار من قبل الظهور وإلى الله ترجع الأمور، نِعْمَ المولى ونِعْمَ النصير..

أخوكم الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني.
______________